نگارنده هر دو جلد این اثر گرانبها [دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی] را تورق کرد و تا انجا که فرصت دست داد نگاهی خریدارانه به آن افکند و بسی سود برد، ودر کنار مزایای فوق که در جای خود ستودنی است و باید به
گردآورنده و پدیدآورندگان آن دست مریزاد گفت، ایرادها و اشکالاتی یافت که تذکر آنها خالی از فایده نیست و می توان در چاپهای آینده به خواست خداوند برطرف نمود.
قرآن کریمکتاب آسمانی مسلمانها آنگونه که خود را معرفی می کند، جامع معارف و اصول دانستنیها و بایستنیهایی است که در مسیر هدایت بشر و تامین سعادت دنیا أخرت او قرار دارد، و پیشرفته ترین کتابی است که در این زمینه به جهان بشریت عرضه شده است و با کمال شجاعت و صراحت دعوت می کند که اگر کسی مانند آن را سراغ دارد عرضه نماید، نه تنها ده سوره يا يک سوره ماننل آن l مانند همه آن روزظهور أن تا به حال هیچ کس به مبارزه با ان برنخاسته که رسوایی را با خود همراه نبرده باشد؛ و پیوسته بر خسد حامیان ان به جای برهان قاطع منطقی، تیغ برنده آهنین به کار رفته است. امروز نیز با همه پیشرفتهای بشر در علوم گوناگون، هنوز قرآن کریم قافله سالار هدایت اوست و بشریت چارهای جز چهره ساییدن به درگاه آن ندارد. از این رو مسلمانان باید با کمال سربلندی در زیر این پرچم افراشته الهی قرار گیرند و با علم s عمل، ارمانهای مقدس ان یا فیشتل و کمبودها عقب ماندگی های خویش را در عدم شناخت و پایبندی به احکام آن بدانند نه در پایبندی به آن، چنانکه برخی از نو اندیشان امروز زمزمه می کنند.
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالایش کس کوتاه نیست
مثلا اگر معرفی مرحوم جلالالدین آل احمد به صرف اینکه در طرحی برای انتخابی و ویرایش و بازبینی یکا ترجمه کهن با مرحوم حسین خدیو جم شرکت داشته و تنها قسمتی از سوره مبارکه بقره انجام شده و سپس کار تعطیل گشته و اثری از این انتخاب و ویرایش در دست نیست، به عنوان قران پژوه روا باشد، بسیار کسانی هستند که یادداشتهایی از خوانده ها و شنیدههای خود در زمینه قرآن کریم یا محفوظاتی دراین زمینه دارند که باید گفت همه قرآنپژوهند! ب) اعلام قرآنی غیرصریح: در این کتاب تنی چند از کسانی که نامشان در شأن نزول آیه یا آیاتی آمده معرفی شدهاند. معلوم نیست که هدف چه بوده؟ اگر منظور نویسنده، اعلام قرآنی است که نام هیچیک از آنان در متن قرآن نیامده، و اگر صرف ربط است می بایست همه کسانی که در شان نزولها نامبرده شدهاند اعم از مؤمن و کافر و منافق معرفی شوند و خصوصیتی برای اشخاصی چون حتی بر أخطب و ابولبابه و • ۔ ۔ نیست • ج) فرقهها: از زواید عناوین، یکی ان که: برخی فرقه ها به
این دانشنامه را اشغال کرده به صرف اینکه آنان بر اساس برداشتی (درست یا نادرست) از آیه ۵۴ سوره مائده به وجود آمدهاند! باید گفت کدام فرقه مذهبی در اسلام هست که برای توجیه خود به آیه ای از آیات تمسک نجوید؟ بنابراین باید حداقل ترجمه کتاب «ملل و نحل» شهرستانی در این دانشنامه قرانی آورده میشد! د) حجم زندگینامه ها. در این بخش واقعا جای بسی تعجب است که چگونه عنان قلم به دست خود اشخاصی داده شده که برخی از آن بزرگواران در معرفی خود، حوادث و خاطرات ریز و درشت زندگی خویش از دوران تولد تا سنین کمال و کهولت را حتی مقدار حقوق، داراییها، تعداد همسران و فرزندان، پستهای
و آن وزارتخانه که چرا مثلا فلان جایزه را به ناشر دادند وبه ایشان ندادند مطرح کنند؟ و شگفتتر آنکه اینها هیچ ویرایش نشود و گرداورنده به خود زحمت یا اجازت ندهد که کمترین تصرفی در آنها کند! یک نگاه به شرح حال آقایانی چون دکتر پیمان، دکتر آذرتاش، استاد کمالی دزفولی، حجه الاسلام معادیخواه، حجمالاسلام محمد جواد حجتی کرمانی در این زمینه کافی است. آیا نباید پرسید چرا یکدستی و همسانی در معرفی افراد به چشم نمی خورد؟ آیا نباید دانست چرا کتابهای روانشاد مرحوم مهندس بازرگان باید از ریز و درشت معرفی شود ولی در معرفی آثار گرانسنگ مرحوم استاد شهیدمطهری به چهار پنج اثر مشهور ایشان اشاره گردد با آنکه آثار ایشان از ۵۰ متجاوز است؟! آیا جای سؤال نیست که چرا به معرفی علامه طباطبائی (ره) دو ستون، به معرفی استاد مطهری یک ستون اختصاص داده می شود اما به معرفی آقایان نامبرده در بالا به
اصولا دایره المعارف یا دانشنامه باید در ارائه اطلاعات از دقت نظر و وسواس لازم برخوردار باشد و هر اندازه که به کمیت آن توجه می شود چندین برابر به کیفیت آن اهمیت داده شود، حجم مقالات ڈر هر زمینه متناسب با اهمیت آن تنظیم گردد، هر نگارندهای در زمینه تخصص خود قلم بزند، در نگارش مقاله بیشتر از مدارک قدیمی تر و دست اول استفاده شود مستقیما باشد یا با واسطه، در موارد اختلافی اقوال گوناگون دقیقا ذکر شود و از مدارک صاحبان همان قول استخراج شود و اصول کلی دیگری که
در دانشنامه نویسی شرط لازم است.
الف) اعلام و شخصیتهای قرآن پژوه: عیب بزرگ این بخش آن است که ضابطهای نه برای معرفی اشخاص به عنوان قرآن پژوه نهادهش شده و نه برای حجم معرفی آنان، و میان افرادی که متخصص در قرآنپژوهی هستند با کسانی که کمترین ارتباطی باقرآن کریم داشتهاند جمع شده است. و اگر بنابر این باشد همه مسلمان قرآن پژوهند و باید در این ردیف قرارگیرند. آنگاه نه دو جلد که صدهاجلد نیز کفاف نمی دهد و آنجاست که باید خواند: ولوان مافی الارض من شجره اقلام و البحر یمده من بعده سبعه آبحر مانفدت کلمات الله (لقمان || .(Y’Y
از دیر باز در زمینه این امانتگران الهی و در قلمرو مسائل گوناگون آن کتابهایی ارزشمند به رشته تحریر درآمده که در همین روزها شاهد یکی از آن آثار هستیم، آری دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی که گلزاری است رنگارنگ و بوستانی است خوشی که چند گامی در آن به تفرج می پوییم.
این دانشنامه پرحجم اما خواندنی و چشم نواز، سرشار از اطلاعات سودمند در زمینه مسائل قرآنی است. انصاف را که اطلاعاتی فراوان و گسترده در زمینه دانستنیهای قرآنی در اختیار خواننده می گذارد که نه تنها مبتدیان را بسی سودمند است که متوسطان و منتهیان را نیز در بسیاری موارد به کار می آید و زحمت تتبع و جستوجوی جانفرسا و وقتگیر را از دوش آنان برمی دارد. در این کتاب به آثاری در زمینه علوم قرآنی، تفسیر، ترجمه، موضوعات، معارفه فقه و سایر مسائل قرآنی برمیخوریم که اگر کسی شخصا بخواهد در طلبانها براید کمتر به چتان توفیقی دست میبابد. با کتابها، شخصیتها و نهادهایی آشنا می شویم که جستوجوی آنها از لابلای معاجم و مجلات و کتابخانه ها و کنج خلوتها به اسانی ممکن نیست، و از ان رو که خوشبختانه نویسندگان بسیاری در پدید آوردن آن همکاری داشتهاند اطلاعات گستردهتری به ارمغان آورده است. به راستی جای دائرهالمعارفی قرانی به این سبک خالی بود که با کوشش دانشمند گرامی جناب آقای خرمشاهی این جای خالی تا حد قابل ملاحظهای پر شده است هر چند که قرآن کریم دریایی است ژرف که به عمق نتوان رسید و آب آن را به پیمانه نتوان
نگارنده هر دو جلد این اثر گرانبها را تورق کرد و تا آنجا که فرصت دست داد نگاهی خریدارانه به آن افکند و بسی سود برد، و در کنار مزایای فوق که در جای خود ستودنی است و باید به گردآورنده و پدیدآورندگان آن دست مریزاد گفته ایرادها و اشکالاتی یافت که تذکرانها خالی از فایده نیست و می توان در چاپهای آینده به خواست خداوند برطرف نمود. اکنون این موارد در چندبخش تقدیم میگردد:
ایرادها و اشکالاها این کتابی علیرغم مزایای گوناگون گذشته، به موجب «هر که بامش بیش برفش بیشتر» دارای اشکالات فراوانی است که اکثر آنها در چنین مجموعه ای قابل اغماضی نیست. اصولا دایرهالمعارف با یا دانشنامه باید در ارائه اطلاعات از دقت نظر و وسواس لازم برخوردار باشد و هر اندازه که به کمیت آن توجه می شود چندین برابر به کیفیت آن اهمیت داده شود، حجم مقالات در هر زمینه متناسب با اهمیت آن تنظیم گردد، هر نگارندهای در زمینه تخصص خود قلم بزند، درنگارش مقاله بیشتر از مدارک قدیمیتر و دست اول استفاده شود مستقیما باشد یا با واسطه، در موارد اختلافی اقوال گوناگون دقیقا ذکر شود و از مدارکا صاحیان همان قول استخراج شود و اصول کلی دیگری که در دانشنامه نویسی شرط لازم است. ما در این
امامت، قرآن و عترت یا قرآن و اهل بیت نیامده (گرچه کتابشناسی قرآن و اهل بیت علیهماالسلام آمده ولی عناوین مذکور می بایست مستقلا ذکر می شد).
۳. اشتباهات محتوایی این که در آغاز مقال عرض شد باید هر عنوانی توسط متخصصی همان فن نوشته شود از آن روست که غلط فاحشی رخ ندهد و اطلاع نابجایی داده نشود. دراینجا به طور اختصار به چند مورد از این اشتباهات اشاره می شود: ۱. (ص ۸۶) آیه حجاب آیه ۳۱ سوره نور دانسته شده، در صورتی که آن آیه ستر است و آیه حجاب آیه ۵۳ سوره نور است (واذا سألتموهن متاعا فاسألوهن من وراء حجاب)كه مربوط به زنان پیامبر(ص) است که مردان اجنبی اگر خواستند متاعی از انان بگیرند باید از پشت پرده باشد و رو در روی انان قرار نگیرند. (مساله حجاب، استاد مطهری، ص ۸۱) ۲. (ص ۱۹۶۱) المتوکلی کتابی است از عبدالرحمن سیوطی در زمینه کلمات دخیل در قرآن. شگفت این است که نویسنده تاریخ وفات سیوطی را ۹۱۱ ق ذکر کرده آن گاه میگوید: «مؤلف این کتاب را به درخواست متوکل خلیفه عباسی تالیف نموده و آن را نیز به نام اونامیده است». در صورتی که متوکل عباسی مربوط به قرن سوم هجری است! این گفتار یادآور آن است که برخی کتاب کامل بهائی را که در قرن ششم هجری به رشته تحریر درآمده مربوط به مرحوم شیخ بهائی در قرن دهم و یازدهم هجری میدانند! در اینجا نویسنده باید متذکر می شد که منظور وی متوکل از خلفای عباسی مصر استه آن هم کدام یک از آنان، زیرا سه متوکل از این سلسله در سالهای ۷۶۳، ۸۸۴ و ۹۲۳ به خلافت رسیده اند (که مسلماسومی نمی تواند باشد زیرا سیوطی متوفای ۹۱۱ خلافت او را درک نکرده است)، تذکر این نکته از این رو ضروری می نماید که متوکل عباسی عندالاطلاق به خلیفه عباسی بغدادی گفته میشود۔ ۳. (ص ۱۱۱۵) رفیع الدرجات به دو معنی دانسته شده ۱)
رفیع به معنای اسم فاعل یعنی رافع (بالا برنده جایگاهها). ۲) رفیع به معنای اسم مفعول یعنی مرفوع (بلند پایگاه) در صورتی که اولا رفیع به معنای مرفوع ترجمهاش «بلند پایگاه» نمی شود. ثانیا اگر به معنای اسم مفعول باشد مانند «جریح» به معنای «مجروح» می بایست خداوند بالا برنده درجاتی برای خود داشته باشد و این معنایی نیست که هیچ مسلمانی بدان اعتقادورزد. بلکه رفیع یا به معنای اسم فاعل از رفع به صیغه متعددی است و یا به معنای اسم فاعل از رفع به صیغه لازم است که همان «بلند پایگاه» معنی می دهد و در واقع وصف متعلق است و در اصل «الرفیع درجاته» بودهاست. ۴. (ص ۱۹۳۳) لعان در اصطلاح فقهی عبارت از
آن دانسته شده که شوهری به همسر خود نسبت زنا دهد. حال انکه چنین نسبتی قذف یا رمی نامیده می شود و لعان پس از
در این کتاب تنی چند از کسانی که نامشان در شان نزول ایه یا ایاتی امده معرفی شده اند. معلوم نیست که هدف چه بوده؟ اگر منظور نویسنده، اعلام قرآنی است که نام هیچ یک از آنان در متن قرآن نیامده، و اگر صرف ربط است می بایست همه کسانی که در شأن نزول ها نامبرده شده اند اعم از مؤمن و کافر و منافق معرفی شوند و خصوصیتی برای اشخاصی چون حیی بن اخطب و ابولبا به و… نیست.
گاه تکرار مکرر دیده میشود مثلامجله
وزین پژوهشهای قرانی یک بار در عنوان
پژوهشهای قرانی و دیگر بار در فصلنامه پژوهشهای قرانی امده، یاد استان افک
یک بار ذیل آیه افک و بار دیگر ذیل افک
آورده شده، یا داستان مباهله یک بار ذیل آیه مباهله و بار دیگر ذیل مباهله آورده شده، که در این موارد باید ارجاع גlכ9
می شد و مطالب انها در هم ادغام می گردید.
حال آن بزرگوار به آن اشاره می گردد. از میان قرآنپژوهان برخی خودشان معرفی می شوند ولی آثارشان در جای خود معرفی نمی شود(مانند آقای قریشی و کتاب قاموس قرآن) یا اثر معرفی می شود ولی خودشان درذیل نامشان معرفی نمیشوند(مانند دکتر مجید معارف). در معرفی ترجمه ها، ترجمه های در دست انجام معرفی می شود (که در جای خود قایل تقدیر است) اما ترجمه چاپ شدهای مانند ترجمه زیرنویس حاج شیخ رضا سراج (انتشارات اسلامیه) و ترجمه آقای احمد کاویانپور (انتشارات اقبال) از قلم می افتد. یا واژه قلب سلیم توضیح داده می شود ولی به کتاب فلب سلیم شهید آیهالله دستغیب شیرازی آشاره نمی شود حال آنکه موضوعش قرآنی است.
ب) موضوعات: نگارنده پی نبرد که ذکر موضوعات قرآنی که در این کتاب امده بر چه اساسی است و چگونه برخی از واژههای قرآنی گلچین شدهاند، مثلا «اب» (پدر) آمده ولی «با» (علف) نیامده، «رحیم» آمده اما «رحیم» و جمع آن «ارحام» . . . . نیامده
عناوین آیه هایی که برخی نامشهورند مثل آیه توارث بالایمان، آیه جزاء فحشاء آمده اما آیه تخییر در مورد زنان پیامبر (ص)، آیه نفی] حرج (ما جعلی علیکم فی الدین من حرج) آیه تکلیف (لایکلف الله نفسا الاوسعها) نیامده است.
ایراد نگارنده هرگز متوجه آقایانی که زندگی خود رایه تقصیل نگاشتهاند نیست، بلکه به عکس، این گوته زندگینامههای خود نوشت .3 نظر تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، رجالشناسی و … آثار مثبتی دارد، بلکه گلایه اش از گردآورنده است که آیا جای این طول وتفصیل و قلمفرسایی در دانشنامه قرآنی است یا کتابهای ویژه تراجم و رجال ؟ ه) کتابها: دیگر از زواید این دانشنامه نامیردن از برخی از کتابهایی است که درباره قران و قران پژوهی است بلکه گهگاه به مناسبتی آیه ای در آن رقم خوردهاست مانند کشکول شیخ بهائی (ره)، یا آیات فراوانی درآن به کار رفته اما موضوع آن تفسیر و توضیح آیات نیست مانند کتاب لاعائم الاسلام که موضوع آن فقه است آن هم بر اساس حدیث، ولی در آغاز یا لابلای ابواب به آیاتی استشهاد شده است. اما باید دید کدام کتاب فقهی استدلالی یا نیمه استدلالی است که در آن به آیات قرآنی استشهلا نشده باشد، آیا باید نام همه آنها در دانشنامه قرآنی بیاید؟ اگر باید بیاید چرا نیامده و اگرنه پس چرا برخی آمده است؟! وانگهی چه فرقی است میان کتابهای فقهی، کلامی، عرفانی یا کتابهای ادبی؟ مگر کتاب المغنی بالاییب یا علوم العربیه در نحو مشحون از آیات قرآنی نیستند؟ پس چرا نامی از آنهابرده نشده، و اگر برڈ می شد l روا بود؟ بگذریم از اصطلاحات فراوان ادبی و بلاغی که مذکور افتاده، که اگرچه بسیار سودمند و ارزنده است و انصافا در تهیه آنهاز حمت زیاد هم به کار رفته، ولی جایش در این کتاب نیست، و اگر هست جای بسیار میاحثی دیگر از همین علم در این کتاب خالی است. در گاه تکرار مکرر دیده میشود مثلا مجله وزین پژوهشهای قرانی یکبار در عنوان پژوهشهای قرآنی ودیگر بار در فصلنامه så داستان افک یکبار ذیل آیه l ،پژوهشهای قرآنی آمده بار دیگر ذیل افک آورده شده یا داستان مباهله یک بار ذیل آیه مباهله و یار دیگر ذیل مباهله آورده شده، که در این موارد باید ارجاع داده می شد و مطالب آنها در هم ادغام می گردید.
۲. نواقعصر الف) شخصیتها و کتابها: علیرغم ذکر پارهای اشخاص
که ربط چندانی با قرآن پژوهی نداشتهاند، نام بسیاری از کسانی که در این رابطه بودند نیامده است. مثلا از قدما کتاب الکافی شیخ کلینی یا کتاب الوافی فیض کاشانی (ره) که یک بخش اعظم آن کتاب القرآن است، و از معاصرین تفسیر شیعۂ و تفسیر نویسان ان هکتبه از دکتر رجبعلی مظلومی، درباره شناخت فران از حجهالاسلام محمد علی گرامی در آثار قرآن پژوهی معرفی نشده است. یا دفتر نشر فرهنگ اسلامی به عنوان ناشر آثار قرآنی معرفی می شود ولی دارالکتب الاسلامیه (آخوندی) که آثار قرآنی چندی دارد و یک قلم آن فقط ۳۷ جلد تفسیر بسیار سودمند نمونه اشست معرفی نمیشود. یا کتابچهها و جزوههای بسیار نامبرده می شود ولی کتاب قامودی فران آقای قریشی در جای خود معرفی نمی گردد و در شرح
«احسن الشعراکذبه» نیست که یک شخصی که در مقام مفسر قرآن نشسته در حالی که آن گونه که از مباحث تفسیری ایشان و نقدهای استاد سبحانی برمی اید از برخی قواعد نحوی و بلاغی و لغوی اگاهی نداشته، شناخت درست از مکی و مدنی بودن آیات نداشته، تاریخ عرب جاهلی و صدر اسلام را به خوبی نمیدانسته، به روایات به ویژه روایات شیعی خوشبینی نبوده، تفسیر را بیشتر بر مبتای «حسینا کتاب الله »می نهاده، نوعی تعمد در نفی شان نزول برخی آیات درباره خاندان وحی داشته، به عصمت پیامبران حتی در دوران نبوتشان اعتقاد نداشته، در مسأله شفاعت وتوسل اشکال می تراشیده و … و اساسا نوعی روحیه حنبلی گری و سلفیگری بر او حاکم بوده : با دانشمندی از تیار خاندان وحی مقایسه شود که خود عربی صمیم و خالص بوده و مباحث ادبی
. او ملاک و مقیاس و حجت دیگران قرار داشته، در علم
کلام بی نظیر یا کم نظیر بوده و موشکافی های او در مباحث
علی رغم ذکر پاره ای اشخاص که ربط چندانی با قران پژوهی نداشته اند، نام بسیاری از کسانی که در این رابطه بودند نیامده است. مثلا از قد ما کتاب الکانی شیخ کلینی یا کتاب الأوانی فیضں کاشانی (ره) که یک بخش اعظم ان کتاب القران است، و از معاصرین تفسیر شیعه و تفسیر نویسان آن مکتب، از دکتر رجبعلی مظلومی، درباره شناخت قرآن از حجه الاسلام محمد علی گرامی اثار قران پژوهی معرفی نشده است. 尊 برخی عناوین بی تناسب مثل کذب الدلال آمده اما عنوان امامت، قرآن و عترت یا قرآن و اهل بیت نیامده (گرچه کتابشناسی قرآن و اهل بیت عليهم السلام آمده، ولى عناوین مذکور می بایست مستقلا ذکر می شد).
مسأله قذف یا رمی است که برای اثبات مدعای بدون شاهد از سوی شوهر، ورد حد زنا از زن، توسط شوهر و زن انجام میگیرد که تفصیل آن در خود مقاله آمده است. ۵) (ص ۱۰۲۶) دابه الارض، اولا در ترجمه آیه «… . که مردم به آیات ما یقین نداشتند» اشتباهی رخ داده، زیرا ان الناس کانوا بایاتنا لایو قنون مقول تکلمهم نیست و الامی یایست به کسر همزه ان خوانده می شد، بلکه ان یه فتح است و لام غایت در تقدیر است (لان الناس…). ثانیانطباق دایه الارض را با ویژگیهایی که در چند سطر برشمرده است (عربی حرف میزند، عصای موسی و خاتم سلیمان با اوست، با آن خاتم بر پیشانی مؤمن و کافر علامت می نهد) با بعضی از ائمه اطهار علیهماالسلام به ویژه علی(ع) غریب میداند ولی تطبیق آن را طبق برخی روایات با حیوانی عظیم الجثه که طولش ۶۰ گز است و از کوه صفا بیرون می آید و مردم را یارای دستگیر کردن آن یا گریز از وی نیست و عربی حرف میزند و… غریب نمیداند! ۶. (ص ۲۳۳۰) هاروت و ماروت: درباره این دو فرشته بزرگوار و معصوم الهی که طبق صریح آیه شریفه ۱۰۲ از سوره بقره برای نجات مردم از بالای خانمانسوز سحر و جادو آمده بودند و مردم را به حق تعلیم می دادند تا باسحرهای موجود مقابله کنند، و آنان را از خطرات جادوگری سخت پرهیز می دادند ولی مردم از آن تعالیم سوء استفاده نموده و آن را در عکس مقصود اصلی به کاربردند، داستان خرافی و افسانه جعلی اسرائیلی را آورده که حتی ذکر آن خالی از کدورت دل نیست. ملک یمین «کنیز» دانسته شده در حالی که مشترک میان غلام و کنیز (بردگان اعم از زن و مرد) است و آیاتی که در قرآن کریم ذکر شده برخی مربوط به کنیزان، برخی مربوط به غلامان و برخی مربوط به هر دو گروه است. ۸. (ص ۱۹۲۳) مؤلف مقاله با آنکه متوجه بوده سینه هم به معنای گناه شرعی است و هم آفت طبیعی، ولی در ستون دوم همین صفحه در ذیل عنوان تبدیل گناه، سینه به معنای آفتهای طبیعی و ناخوشایندیها را به معنای گناه شرعی گرفته است و الا در ذیل این عنوان به آیه مذکور استشهاد نمی کرد.
۴. جهت گیریها و اغراق های ناصواب در ذیل برخی عناوین اغراق هایی به چشم میخورد که خواننده اگاه در اصل تعریفها و تمجیدهای دیگر نویسنده نیز به تردید میافتد. از باب نمونه چند مورد یاد می شود: ۱) (ص ۶۵۸) ذیل عنوان تفسیر ایالت مشکله نوشته شادروان حاج یوسف شعار می نویسد: مفسر روش و سلیقه عقلی – علمی خاصی در تفسیر قرآن دارد که یادآور قرآن شناسان بزرگی چون سید مرتضی علمالهدی یا زمخشری است. همین امر باعث شده که عدهای از اهل فضمل و صاحبنظران با اراء یا روش تفسیری او مخالف باشند… (سپس اشاره به نقد استادجعفر سبحانی می نماید). راستی آیا این اغراق و مصداق
به نظر میرسد طرح کنونی در این دانشنامه که عناوین بر اساس حروف هجا دسته بندی می شوند امتیازی دارد که هر کس در جستوجوی عنوانی خاص باشد به آسانی به آن دست مییابد. اما اگر فهرستی موضوعی بر آن تهیه شود، سود بیشتری خواهد داشست. زیرا در صورت کنونی اگر کسی بخواهد مثلا زندگینامه همه قرآن پژوهان را از نظر بگذارند یا بخواهد مباحث ادبی یا اعلام تاریخی قرآن کریم و امثال آن را یکجا ببیند، باید تمام دو جلد کتاب را صفحه به صفحه ورق بزند و دقت نماید، که شاید این کار میسر نباشد.
علامه حلی نوشته است.
علامه امینی (ره)در الغدیر ۲۴۷/۱ در پاورقی گوید: «ابن تیمیه همان کسی که پیوسته بر انکار ضروریات اصرار می دارد و بر مسلمانان میتازد و در ناسزاگویی به مسلمانان و حکم یه کفر و گمراهی انان جرأت میورزد وبه همین رو از روز بروز عقاید دروغ و خرافی او تا به امروز از سوی علمای بزرگ اهل سنت هدف جرح قرار گرفته است. و تنها سخن شوکانی در البدرالطالع ۲۶۰/۲ کافی است که گوید: «محمد بخاری حنفی متوفای ۸۴۱ تصریح به بدعتگذاری سپس به کفر او نموده و در مجلس خود اشکارا می گفته: هر که به ابن تیمیه شیخالاسلام بگوید کافر است»!
در اینجا تذکر دو نکته ضروری است: ۱) نگارنده معتقد نیستا که دانشنامه قرآنی معرکه آراء فرقههای اسلامی است و باید در انگرایشهای گوناگون مذهبی مطرح شود. هرگز چنین منظوری ندارد. بلکه منظور آن است که اگر کار دانشنامه اطلاع رسانی است چرا اطلاعات درست داده نمی شود؟ چرا مطالب نیمه کاره بیان می شود و گاه هم چشم پوشی می گردد؟ چرا گفته نمی شود ابن تیمیه با همه جرآت و غیرت (!) دشمن
مشکلهعنوان داده می شود به نقدی بر تفسیر ایالت مشکله عنوان داده نمی شود و تنها به باز کردن پرانتز کوتاه در ذیل عنوان کتاب مذکور بيټيناله میگردد؟!
۲) یکی از ویژگیهای مثبت این دانشنامه آن است که از نویسندگان برادران اهل سنهتن نیز استفاده نموده و بر غنای آن
که در نگارش مقاله های خود گرایش شیعی داشته باشند، بلکه آنان باید سخن خود را بگویند ولی گردآورنده مسئول است در پایان هر مقال به هرگونه که مناسب فرهنگ نویسی است تذکر
مذهبی است تا خواننده گرامی با آگاهی بیشتر برخورد کند. در هر مقال هر کسی باید حرف خودش را بزند تا تحمیلی صورت نگرفته باشد، اما گردآورنده باید در جای جای کتاب تذکر فوق را بدهد و تنها به مقدمه کتاب بسنده نکند. فیالمثل مقاله شیعه و فران، و علی بن ابیطالب ۱عاو فران به قلم ایشان خوب و پاکیزه است (مگر یکی دو جا که قابل اغماض است). اما در تمجید شخصیتها، دچار احساسات است تا واقعیت، و به همیار دلیل کمتر میان غث و سمین جدایی میافکند. اینجاست که مقایسههای تاہجا صدور انتا میگیرد s القابیا نادرست داده می شود و دوست و دشمن و منصف و متعصب و خدوم و جسور درهم
می آمیزند…
عالیهم در سوره دهلر l علیهم میخوانده است!
در ادامه سخن دفاع از زمخشری را به عهده خود آقایان
وامی گذارم.
۲) در (ص ۱۱۸) این تیمیه. دانشمندی جامع الاطرافیا معرفی می شود و یکی از ویژگیهای او غیرت بسیار در دفاع از حریم اسلام و جامعه اسلامی شمرده می شود! حال آنکه اهل فن میدانند که ابن تیمیه حنبلی در شناخت اسلام و تفسیر آیات قرآن موضعی خصمانه علیه شیعه داشته و کتاب های هاچالسنه
التبييضخون رافى نقض كلام الشيعة و القذرية ورد برمنهج الكرامش
تفسیری و ذکر وجوه گوناگون در تفسیر یک با جمله هر دانشمند محققی را به حیرت وا می دارد؟! راستی را که چه نسبتی است میان تفسیر ایالت مشکله و میان غرر الفوائد (امالی)
اری این اغراق گویی، جدایی از شرح حالی ۵ ستونی از ایشان
و تعاریف نابهجایی است که برادرزاده مفسرمذکور از وی نموده که ایشان را مجتهد در فن تفسیر واستاد مسلم این فن معرفی نموده است و باز هم در ص ۱۹۷۸ به بعد در ۴ ستون از او تمجید گردیده! آری این تمجیدها باید از سوی کسی صورت
۶ چند نکته ۱) در این دانشنامه ذیل برخی عناوین، مطالب نیمه کاره بیان شده و به اصطلاح تکانگریهایی به آیات قرآن کریم شلمه بدون آنکه مجموع آیات قرآنی در مورد یک مسأله مورد تحقیق قرار گیرد، از این رو گرایشهایی تفریطی روی نموده که بحث درباره آنها به مقالات مفصلی نیازمند است. از جمله تساهل (ص ۶۱۵)، دین راستین در نزد خداوند و حقانیت داشتن همه ادیان ! معنای عدم اکراه در دین، دعوت به دین اسلام و عدم تفکیک میان اسلام عام و اسلام خاص (ص ۱۰۷۱) که بازار این مباحث امروزه بسیار داغ است و با طرح نقد آن در اینجا حق مطلب ادا نمی شود. ۲) به نظر می رسد طرح کنونی در این دانشنامه که عناوین بر اساس حروف هجا دستهبندی می شوند امتیازی دارد که هر کس در جستوجوی عنوانی خاص باشد به آسانی به آن دست مییابد، اما اگر فهرستی موضوعی بر ان تهیه شود، سود بیشتری خواهد داشت. زیرا در صورت کنونی اگر کسی بخواهد مثلا زندگینامه همه قرآن پژوهان را از نظر بگذارند یا بخواهد مباحثادبی یا اعلام تاریخی قرآن کریم و امثال آن را یکجاببیند، باید تمام دو جلد کتاب را صفحه به صفحه ورق بزند و دقت نماید، که شاید این کار میسر نباشد. ۳) گلایه ای است از گردآورنده کتاب جناب خرمشاهی، و آن اینکه ایشان بیشتر مقالاتشان را به مناسبیتهای گوناگون از این کتاب به آن کتاب وارد می کنند که یک شهروند عزیز باید بارها هزینه این کار را متحمل شود. بدون اغراق، اغلبا بلکه قریب به اتفاق مقالات مذکور ایشان در این دانشنامه مطالبی است که در تألیفات سابقشان به ویژه قرآنپژوهی، فران شناخت و توضیحات پایانی ترجمهٔ ایشان آمده، علاوه آنکه خود این کتابها نیز هر یک وجوه مشترک در مقالات با کتابیا دیگر دارد، یعنی تکرار در تکرار است. ۴) نکته پایانی آنکه: نویسنده این مقاله هرگز درصدد تخطئه دیگران نیست و از سر تنافس و رقابت، قلم نزده و به خواست خداوند نخواهد زد، بلکه میکوشد تا آینهای پیش روی برادران دینی خود باشد تا هر حسن و عیبی هست صادقانه نمایش دهد. همچنین دریغ میخورد در حق برادر دانشمندی که سعی دارد مباحث و مسائل قرآنی را به صحنه بیاورد و عالم و عامی و عالی و دانی را همدم این کتاب الهی سازد، اما دراثر برخی مسامحات (با واسطه یا بی واسطه) گرفتار نقل مطالبی شود که به حقیقت و حقجویان لطمه وارد میآورد. خداوند متعالي، همه خدمتگزاران به قرآن کریم را بیش از پیش توفیق دهاد.
والسلام
دیدگاهتان را بنویسید